چگونه بهبود در بالش بادی در 60 دقیقه

فرانتس گرهارد وگلر میگوید: «هرگز بتهوون را خالی از عشق شدید و آتشین ندیدهام، و این عشقها همچنانکه پیداست، همی

توسط مدیر سایت در 7 اردیبهشت 1402

فرانتس گرهارد وگلر میگوید: «هرگز بتهوون را خالی از عشق شدید و آتشین ندیدهام، و این عشقها همچنانکه پیداست، همیشه در کمالِ عفاف و پاکی بودهاند». معاصران بتهوون وی را چنین توصیف میکردند: مردی کوتاه قد با هیکلی درشت که موهای سیاه، زبر، وزکرده و شانه نخوردهاش، مارهای مدوسا را به یاد میآورد. این پرتره از بتهوون را آشناترین تصویر از وی میدانند و توسط آنتون شیندلر اینطور توصیف شدهاست که علیرغم ضعف هنری، «ارایهٔ یک نمای خاص … با توجه به اظهارات بتهوون در مورد شروع ناشنواییاش، تقریباً میتوان حدس زد که بیشترین آثاری که وی خلق کردهاست، در دورانِ کمشنوایی یا ناشنوایی او بودهاست. از سال ۱۷۹۶ که درد گوش او شروع شد، فقط اولین اثرش که «سه قطعهٔ تریو» نام دارد، قبل از ۱۷۹۶ ساخته شده و سپس دومین ساختهٔ او «سه قطعهٔ سونات» بود که در مارس ۱۷۹۶ منتشر شدهاست. دوران بتهوون را بهعنوان اوجِ موسیقی کلاسیک و شروع رمانتیک توصیف میکنند؛ نوآوریهایی مانند مدولاسیونهای زیاد، ناگهانی و خیلی دور از تنالیتهٔ اصلی، حذف سکوت و ایست در بین بعضی از موومانها، حرکت دَوَرانی (سیکلیک) بر روی یک تم، طولانیکردن موومانها از طریق گسترش و کدا، جایگزینی اسکرتسو به جای منوئه، گنجاندن مارش عزا و موسیقی آوازی در سمفونی (که تا آن زمان معمول نبود)، استفادهٔ متفاوت از نوانس نسبت به موسیقی کلاسیک (که در آن زمان فقط بهعنوان یک سایهروشن برجستگی داشت) به صورت کرشندوی شدید با حرکت مداومِ جملهٔ موسیقی از یک نقطهٔ تاریک به روشنایی و شدت صدای زیاد برای تغییر بیان و حالات جدیدِ دراماتیک (شیوهای برای رسیدن به اوجِ فینال که ناشی از تأثیرات مکتب مانهایم بود)، و در نهایت ارکستراسیون نوآورانه و رنگآمیزیهای جدید ارکسترال، باعث میشود تا بتوان بتهوون را نخستین آهنگساز رمانتیک بهشمار آورد.

᠎This c​ontent h as been  done  with GS᠎A Co᠎nt​en t Generator DE​MO .

آنتون شیندلر دوست نزدیک بتهوون مینویسد: «او سراسر عمرش را به پاکی و عفافی دوشیزهوار گذراند و هرگز ضعف نفسی نداشت که به خاطر آن وجدانش در خورِ ملامت باشد». با این وجود در طولِ زندگی خود، دایرهٔ نزدیک و صمیمانه با دوستانش داشت. در میان کتابها، آثاری علمی و ادبی وجود داشت که مسیر فکری بتهوون را نشان میداد که این امر موجب توقیف برخی از کتابها توسط پلیس شد و از حراج و فروش آن جلوگیری کردند، چرا که موضوع آنها بر ضد سلطنت، اشرافیت و دین مسیح بود. از همان دوران کودکی، زندگی بتهوون با اندوه و خشونت همراه بود و چنان نبود که مانند موتسارت از نوازش و مهر خانوادگی برخوردار باشد. وی از آن هنگام عاشق بتهوون شده بود و در ماه مه ۱۸۰۶، با یکدیگر نامزد شدند. رومن رولان، نویسندهٔ زندگینامه بتهوون. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۲۴. ↑ John Suchet. "Karl van Beethoven (1806-58) Beethoven's nephew".

↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۴۲. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۱۹. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۶۳-۶۴. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۵۵. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۱۵۳-۱۵۴. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۱۰۲. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۴۰-۴۱. رولان، رومن (۱۳۶۸). زندگی بتهوون. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۷۲-۷۳. ↑ Cooper 2008, pp. ↑ Clive 2001, p. ↑ Haberl 2006, p. ↑ حسنی، تفسیر موسیقی، ۱۵۷-۱۶۶. بتهوون بهخاطر افکار آزادیخواهی، هرگز شهر وین را دوست نمیداشت و از آن نفرت داشت، یک بار نیز در حدود سال ۱۸۰۸، بهصورت جدی تصمیم گرفت که این شهر را ترک کند، اما وین شهری بود که منبع درآمد زیادی داشت و شاهزادگان و عاشقان موسیقی، بزرگی و عظمتِ بتهوون را درک میکردند و مانع از ترک وی از وین شدند، چرا که آن را مایهٔ ننگ شهر خود میدانستند که نتوانسته بتهوون را نزد خود حفظ کند. پدرش قصد داشت از هوش و استعداد وی در موسیقی، بهرهٔ مادی ببرد و از چهارسالگی او را وادار میکرد تا پیانو بنوازد یا او را در اتاقی حبس میکرد تا به صورت جانفرسایی ساز ویولن را تمرین کند. در این دوره، وی نگارش و تنظیم جدیدی از سونات پیانو برای ساز شستیدار را به سرانجام رساند که تقریباً به مدت یک دهه طول کشیده بود.

مجموعه بزرگی از آهنگسازیهای وی برای پیانو شامل ۳۲ سونات پیانو و قطعات کوتاهترِ متعدد است، از جمله تنظیم برخی از کارهای دیگرش (غیر پیانویی) برای پیانو است. حتی گفته میشود که وی کارِ موتسارت را به خاطر ساختن اپرای دون ژوان نابخشودنی میدانست و گفته بود که او با این کار نبوغ موسیقی و بزرگی خود را آلوده کردهاست. پرحرفی و یاوهگوییهای آنها هیچکس را بزرگ و جاودان نخواهد ساخت، همچنانکه از بزرگی و عظمت کسی نخواهد کاست … بتهوون نیز با نگرانی و اضطراب به اطراف صحنه مینگریست که بداند مشکل از کجاست، کسی جرات نداشت که به وی بگوید مشکل از رهبری خودش است. وقتی پیانو مینواخت و کسی سرزده وارد میشد، از خشم صورتش برافروخته، رگهایش متورم و با لبهای لرزان، حالتِ جادوگری را داشت که در چنگالِ ارواح و شیاطین اسیر شده باشد. مردم روستا قبل از انقلاب در منطقه جازموریان در۱۵کیلومتری روستای چاه زردان زندگی می کردند(عشایر)و بعد از انقلاب جهاد کشاورزی با دادن تلمبه وموتور آب در مکان فعلی(روستای چاه زردان)ساکن شدند(یکجا نشین شدن) و به کار کشاورزی پرداختند. وی بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیهٔ مردم نزاع و با آنان به تلخی برخورد میکرد. در معامله با ناشرانش، همیشه بیدقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.

اگر شما این مقاله را تحسین می کنید، مایلید اطلاعات بیشتری در مورد بالش گردنی بادی بدست آورید به سایت ما مراجعه کنید.

آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن